خانه

اخبار آمل

تاریخ آمل

گردشگری آمل

افتخارات آمل

صدای شهروند

درباره ما

ارتباط با ما

  • اخبار آمل
    • سیاسی
    • فرهنگی
    • ورزشی
    • اجتماعی
    • حوادث
    • علمی
    • اقتصادی
  • تاریخ آمل
  • گردشگری آمل
  • مشاهیر آمل
  • صدای شهروند
  • درباره ما
  • ارتباط با ما

برای جستجو تایپ کرده و Enter را بزنید

ورود | ثبت نام

آخرین اخبار
خانه > رویکردی جغرافیایی، تاریخی به شهر میله (از قرن 3 الی 9 هـ.ش)

  

رویکردی جغرافیایی، تاریخی به شهر میله (از قرن 3 الی 9 هـ.ش)

۱۳ دی ۱۴۰۳

0

981بازدید

آمل زیبا

هیچ تصویری یافت نشد.
رویکردی جغرافیایی، تاریخی به شهر میله (از قرن 3 الی 9 هـ.ش)

توسط

آمل زیبا

0 دیدگاه

۱۳ دی ۱۴۰۳

نویسنده: وحید قربانی[1]

 

چکیده:

همه ما بر این نکته مهم اتقاق‌نظر داریم که ایران کنونی‌مان دارای تاریخی با قدمت طولانی و درازمدت است. این مسئله به همین نسبت برای سرزمین‌های حاشیه جنوبی دریاچه کاسپین (خزر یا مازندران) صدق می‌کند. «میله» قسمت کوچکی از این سرزمین جلگه‌ای حوزۀ دریای کاسپین است. هر چند میله هم اکنون روستای کوچکی در بخش دشت‌سر آمل است، اما مقاله حاضر با نگاهی جغرافیایی – تاریخی و استناد به روایت‌های اصیل، این باور را تلقین می‌کند که «روستای میله دشت‌سر» کنونی، شهری تاریخی و کهن در تاریخ طبرستان (حداقل از قرن سوم تا قرن هفتم هجری قمری) به شمار می‌آمده است. در اینجا با توسل به کهن‌ترین منابعی که از میله به عنوان شهری در تاریخ طبرستان یاد می‌کنند- از جمله کتاب حدود العالم و آثار مورخانی نظیر ابن‌رسته، اصطخری، ابن‌حوقل، مقدسی، ابن‌اسفندیار، مرعشی، اولیاءالله و غیره – فرضیه بالا تقویت خواهد شد.

واژگان کلیدی: میله، طبرستان، حدود العالم، ابن‌رسته، اصطخری، ابن‌حوقل، مقدسی، ابن‌اسفندیار، مرعشی، اولیاءالله

 

مقدمه

شاید این روزها که مدرنیته کل تار و پود زندگی آدمی را دگرگون ساخته، دشوار شده باشد که بتوانیم در پهنه‌های جغرافیای مختلف رنگ و بوی روزگار کهن را جستجو کنیم. در ایران معاصر این امر با غفلت و ناآگاهی کارگزار انسانی ترکیب شده که در نتیجه آن، ایرانیان، ساکنان امپراطوری ذهن، یا در تاریخ کهن خود تأمل نمی‌کنند و یا اگر تأمل کنند، چنان نگاه غرض‌آلودی دارند که از حقیقیت ماجرا دور می‌شوند. اما به هرجهت، همه ما بر این نکته مهم اتقاق‌نظر داریم که ایران کنونی‌مان دارای تاریخی با قدمت طولانی و درازمدت است. این مسئله به همین نسبت برای سرزمین‌های حاشیه جنوبی دریاچه کاسپین (خزر یا مازندران) نیز صدق می‌کند. ”میله“ قسمت کوچکی از این سرزمین جلگه‌ای حوزۀ دریای کاسپین است که دغدغه پژوهش حاضر را به خود اختصاص داده است. در اینجا جای دارد که کنکاش تاریخی شهر میله را با معرفی شرایط جغرافیایی و اجتماعی کنونی آن آغاز کنیم.

میله در روزگار معاصر، روستایی از توابع بخش دشت‌سر شهرستان آمل است که البته با نام ”میله دشت‌سر“ شناخته می‌شود[2]. روستای میله دشت‌سر در شرق شهرستان آمل (حدود کیلومتر 10 جاده قدیم آمل به بابل)، مابین دو رودخانه کاری و گرمارود واقع شده است. این روستا به طور تقریبی، از غرب با روستای پاشاکلا، از شرق با روستای خرمن‌کلا، از جنوب با روستای کمدره و دانشگاه آزاد اسلامی- واحد آیت‌الله آملی- و از شمال با روستای مهدیخیل، کارخانه نساجی بابکان و روستای اجوارکلا همسایه است. همچنین میله در مختصات جغرافیایی 36.41 درجه شمالی و 52.43 درجه شرقی قرار گرفته و ارتفاع آن از سطح دریا حدوداً 85 متر می‌باشد (http://fa.mygeoposition.com). براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال 1390، سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت این روستا 881 نفر، 258 خانوار، 437 زن و 444 مرد گزارش شده است (مرکز آمار ایران، 1390). شغل اغلب ساکنان آن کشاورزی و دامپروری است، هرچند عده بسیاری از مردمان آن تحت تأثیر الزامات زندگی جامعۀ مدرن و فقدان فرصت شغلی مناسب به شهر کوچ یا مسافرت‌های روزانه برای رسیدن به محل اشتغال (غالباً در شهرستان آمل) را برگزیده‌اند. نژاد و تبار مردم آن نیز به مانند سایر مردم شهرستان آمل به نژاد آمارد (از اقوام آریایی) بر می‌گردد. همچنین اسلام و شیعه، دین و مذهب رسمی مردم این روستا است و در چهار گوشه روستا، بقعۀ چهار امام‌زاده وجود دارد که نشان از اصالت بیش از هزار سالۀ آن دارد.

با این مقدمه به سراغ مسئله پژوهش حاضر می‌رویم. دغدغه پژوهش حاضر، ریشه در این مسئله دارد که اگر به معماری کنونی روستا نظر کنیم، کمتر نشانی از تاریخ و سابقه کهن آن می‌توانیم بیابیم. اما در مقابل، داده‌های جسته گریخته شفاهی و سینه‌به‌سینۀ ساکنان این روستا، حاکی از قدمت و اصالت تاریخی آن دارد. بر این اساس، مقاله حاضر با کاوشی تاریخی و استناد به روایت‌های اصیل این باور را تلقین می‌کند که روستای میله دشت‌سر کنونی، شهری تاریخی و کهن در تاریخ طبرستان (حداقل از قرن سوم تا قرن هفتم هجری قمری) به شمار می‌آمده است. در اینجا نگاهی جغرافیایی – تاریخی به ادبیات تاریخ طبرستان می‌اندازیم و جایگاه میله را در آن جستجو می‌کنیم. بنابراین با توسل به کهن‌ترین منابعی که از میله به عنوان شهری در تاریخ طبرستان یاد می‌کنند- از جمله کتاب حدود العالم و آثار مورخانی نظیر ابن‌رسته، اصطخری، ابن‌حوقل، مقدسی، ابن‌اسفندیار، مرعشی، اولیاءالله و غیره – فرضیه بالا تقویت خواهد شد.

  1. شهر میله در سده‌های نخستین اسلامی (پیش از حمله مغول)

مستندات تاریخی حاکی از آن است که میله حداقل از قرن سوم تا پیش از حمله مغول، شهری کوچک، اما پر رونق و البته استراتژیک در مسیر ارتباطی آمل  به گرگان به شمار می‌آمده است. این استدلال در ادامه با رجوع به برخی منابع مهم جغرافیایی و تاریخی دنبال خواهد شد.

  • ابن‌رسته (اواخر قرن سوم)

کتاب ابن‌رستهاز نخستین منابعی است که نگارنده به عنوان شاهدی دال بر وجود شهر تاریخی میله یافته است. به عبارت بهتر، کتاب ابن‌رسته را می‌توان کهن‌ترین مأخذی دانست که از میله به عنوان شهری در تاریخ طبرستان یاد می‌کند. ابوعلي احمدبن عمررسته، جغرافيدان و مؤلف كتاب یا فرهنگ‌نامه بزرگ الاعلاق النفيسه (تألیف 290 هجری قمری) است که از این فرهنگ بزرگ وي که درهفت جلد بوده، تنها يك نسخه (جلد هفتم) در نجوم و جغرافی به سبك عراقي  باقي مانده است. ابن‌رسته در این کتاب در ترتیب شهرهای طبرستان از میله به عنوان یکی از چند شهر طبرستان سخن می‌راند:

«طبرستان و كورها التي لها منابر اربع عشره كوره آمل و هي القصبه و ساريه و مامطير و ترنجه و رودبست و ميله و مرار كدح والمهروان و طميس و تمّار و ناتل و شالوس و رويان و كلا» (ابن رسته، بی‌تا، ص 149)

  • ابن حوقل (قرن چهارم)

کتاب صور الارض از ابن‌حوقل مورخ و سیاح قرن چهارم هجری قمری (حدود قرن دهم میلادی) را از می‌توان از دیگر آثار نخستینی دانست که در چندین بحث از شهر تاریخی میله سخن به میان می‌آورد. ابوالقاسم‌ محمد بن‌‌حوقل، بازرگان‌، سیاح‌ معروف‌ و جغرافیدان‌ عرب‌ به‌ سیاحت‌ در بلاد اسلامی‌ پرداخت‌ و کتاب‌ صوره الارض‌ را تألیف‌ کرد. وی همچنین از نخستین جغرافیدانانی است که نقشه و تصویر کروکی‌وار از میله، طبرستان، سایر نواحی بلاد اسلامی و همچنین جهان به دست داده است.

ابن‌حوقل در سفرنامه خود از شهر میله سخن به ميان آورده و مکان آن را بین مامطیر و آمل دانسته است (ابن‌حوقل، 1345: ص 184). وی چنين می‌گوید که «شهر‌هاي آمل، شالوس، كلار، رويان، ميله، تريجي، عين‌الهم و مامطیر، ساریه و طمیسه جزء ولايات طبرستان مي‌باشند»‌(ابن حوقل، 1345: ص 120). در ادامه بخشی از تصویر نقشه طبرستان ابن‌حوقل آورده شده که در آن موقعیت شهر میله به وضوح مشخص شده است.

بخشی از تصویر نقشه طبرستان (ابن‌حوقل، 1345: ص 384)

وی در ادامه در بحث مسیرهای ارتباطی آمل تا گرگان، اینگونه اشاره می‌کند که «از آمل به شهر ميله دو فرسخ و از آنجا تا تريجي سه فرسخ و از آنجا به ساري يك منزل و از آنجا تا بارست يك منزل و از آن‌جا تا آبادان يك منزل و از آنجا تا طميسه يك منزل و از آن‌جا تا استرآباد يك منزل و از آن‌جا تا رباط حفص يك منزل و از آن‌جا تا گرگان يك منزل است» (همان: ص 126). از بحث ابن‌حوقل این نتیجه بر مي‌آيد که شهر میله در مسير راه ارتباطي ميان طبرستان و گرگان قرار داشته و گذرگاه و دروازۀ ورود به شهر بزرگ آمل به شمار می‌آمده است.

  • حدود العالم (قرن چهارم)

کتاب حدود العالم که عنوان مشهور آن، حدود العالم من المشرق الی المغرب یا کرانه‌های جهان از خاور تا باختر می‌باشد و قدیمی‌ترین کتاب جغرافیای عمومی برجای مانده به زبان فارسی است که تألیف آن به قرن چهارم هجری قمری (سال 372) می‌رسد، از میله به عنوان شهری کوچک ذیل بلاد دیلم و بلده طبرستان یاد می‌کند. ابتدا به طبرستان بپردازیم که نویسنده این کتاب اطلاعات جغرافیایی و مردم‌شناسی جالبی دربارۀ آن ارائه داده است.

طبرستان از نظر کتاب حدود العالم، «ناحیه‌ای است بزرگ از ناحیه دیلمان که از چالوس تا تمیشه وسعت دارد. ناحیه‌ای آبادان و بسیار دلخواه و با تجار و بازرگانان فراوان و غذاهایشان بیشترین نان و برنج است و ماهی و به دلیل باران‌های فراوانی که در آنجا در تابستان و زمستان می‌بارد، بام خانه‌هایشان همه از سفال‌های سرخ است». چنین اطلاعاتی راجع به طبرستان و شهرهای آن به همین نسبت برای شهر میله آن روزگار نیز صدق می‌کند. این کتاب شهرهای دیگر طبرستان را شهر کوچک تمیشه، شهر ساری، شهر کوچک مامطیر، شهرکوچک ترجی، شهر کوچک میله، شهر آمل» ذکر می‌کند (حدود العالم، 1362: ص 145).

به هرجهت، حدود العالم به شهر میله وجه مشخصه خاصی نیز نسبت می‌دهد که آن را از دیگر شهرهای طبرستان متمایز می‌کند. این کتاب میله را با این مطلب که «شهر کوچکی است و در آن نیشکر بسیار می‌روئید»، معرفی می‌کند (حدود العالم، 1362: ص 146). بنابراین می‌توانیم وجه ممیزۀ این شهر کوچک را وجود کشتزارهای نیشکر در آن بدانیم. هرچند امروزه نمی‌توان چنین کشتزارهایی را در منظره روستا دید، اما وجود دو رودخانه بزرگ در دو طرف روستا، این دیدگاه را که در عصر گذشته، کشتزارهای نیشکر در شهر میله وجود داشته است، به واقعیت نزدیک‌تر کند.

  • مقدسی (375 هجری قمری)

شمس‌الدین ابوعبدالله محمدبن احمدبن ابی‌بکر مقدسی نویسنده کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، یکی دیگر از جغرافیدانان قرن چهارم هجری قمری بوده است که در بحث خود راجع به طبرستان و آمل به شهر میله اشاره می‌کند. مقدسی در کتاب خود پنج استان خراسان، قومس، گرگان، طبرستان و دیلمان را برای شمال ایران بر می‌شمارد. سپس توابع هرکدام را به ترتیب ذکر می‌کند. وی استرآباد، آبسکون، الهم، آخر و الرباط را از نواحی تابع گرگان؛ آمل را شهر مرکزی طبرستان، سالوس، میله، مامطیر، برجی، ساریه، طمسیه را از توابع طبرستان و سرانجام، دیلمان را استان کوچکی با چند آبادی معرفی می‌کند (مقدسی، 1361: ص 73)؛ (حکیمیان، 1368: ص 27).

  • ابراهیم بن‌محمد اصطخری (سده چهارم)

کتاب مسالک و ممالک از ابراهیم بن‌محمد اصطخری نیز حاوی اشاراتی راجع به میله است. وی را هم عصر ابن‌حوقل به شمار می‌آورند. اصطخري در کتاب مسالک و ممالک نقشه ناحیه دیلم و طبرستان را به صورت ”کروکی“ به تصویر کشیده است. در این تصویر می‌توانیم علاوه بر وضع عمومی دیلم و طبرستان به وضعیت عمومی جغرافیایی میله در دو قرن سوم و چهارم دست پیدا کنیم.

وی چنین می‌گوید: «جنوبی ولایت دیلمان، قزوین است و طارم و بهری از آذربایگان و بهری از ری و شمالی دریای خزر و غربی بهری از آذربایگان و شهرهای اران و شرقی کوه‌های روبست و پادوسیان و کوه‌های قارن و گرگان و دریای خزر جداگانه ”صورت“ کرده‌ایم و آذربایگان و اران در جمله ارمینیه نگاشته‌ایم بر حد طبرستان و دیلمان و این صورت طبرستان و دیلمان است. زمین دیلمان بهری کوهست و بهری هاموَن آنچ هامون است زمین گیلان است بر کنار دریای خزر از زیر کوه‌های دیلمان و آنچ کوهستانست دیلمان اصلی باشد. پادشاه دیلمان آنجا مقام دارد و آن را رودبار خوانند و پادشاهان ارجستانیان‌اند و گویند کی دیلم از بنی ضبه بوده‌اند و این ناحیه همه بیشه و درخت باشد بر آن جانب که رو بدریا دارد و طبرستان، زمین هامون است و کشاورزی کنند و ستور دارند… و آمل و ناتل و سالوس و کلار و رویان و میله و برجی چشمه الهم و ممطیر و ساری و مهروان و لمراسک و تمیشه در شمار طبرستان است. استرآباد و آبسکون و دهستان از ویشه گرگان است» (حکیمیان، 1368: ص 26)؛ (اصطخری، بی‌تا: ص 216). نتیجه آنکه کتاب مسالک و ممالک شهرهای ممطیر، ترجی و میله را در بین آمل و ساریه قرار می‌دهد.

  • ابن اسفنديار (آغاز قرن هفتم)

بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفنديار کاتب یا همان ابن‌اسفندیار مورخ شهیر آملی در قرن ششم و هفتم است. برجسته‌ترین اثر وی کتاب تاریخ طبرستان است. وی در این کتاب به تاریخ و وقایع طبرستان و سرگذشت شاهان ، نام‌ها و لقب‌های آنان و ویژگی‌ها و عجایب سرزمین طبرستان می‌پردازد (ابن‌اسفندیار، ج 1، 1320: ص 23). این کتاب به دلیل اینکه یکی از قدیمی‌ترین آثار جامع در زمینه تاریخ طبرستان است، از اهمیت قابل توجه‌ای برخوردار است. ظاهراً تاریخ شروع نگارش کتاب به بیان خود ابن‌اسفندیار چهارصد سال بعد از شهادت امام رضا (ع) (203 هجری قمری) بوده است. از این‌رو، تاریخ شروع نوشتن آن را می‌توان سال 603 هجری قمری محاسبه کرد. البته فرض‌های مبنی بر نگارش آن در سال 606  یا 613 نیز وجود دارد (ابن‌اسفندیار، بی‌تا: ص 11).

ابن‌اسفندیار در این کتاب شهرهای طبرستان را به شرح زیر آورده است: ”آمل“، ”سارى“، ”مامطير“، ”رود بست“، ”آرم“، ”تريجة“، ”ميلة“، ”مهروان“، ”أهلم“، ”باى دشت“، ”ناتل“، ”كنو“، ”شالوس“، ”سحورى“، ”لمراسک“، ”طميش“ يعني ”تميشه“، ”كلار“، ”رويان“، ”نمار كجوية“، ”ويمة“، ”شلنبة“، ”وفاد“، ”الجمة“، ”شارمام لارجان“، ”أميدوأركوه بريم“، “هزاركری“ (ابن‌اسفندیار، ج 1، 1320: ص 94).

فهرستی که ابن اسفندیار تهیه کرده است، به دورۀ وی، یعنی به آغاز قرن هفتم هجری قمری بر می‌گردد. یوسف اسماعیلی با بررسی کتاب ابن‌اسفندیار اشاره می‌کند که وی مجموعه شهرها و آبادی‌های بزرگ درون دربند تمیشه را 27 شهر و آبادی می‌داند که به هم متصل و پیوسته بوده‌اند. نخست، شهرها و آبادی‌های هامون [دشت یا جلگه‌ای]: آمل، ساری، مامطیر، رودبست، آرم، ترنجه، میله، مهروان، الهم، پای دشت، ناتل، کجور، چالوس، محوری، لمراسک، طمس. دسته دوم: شهرهای و آبادی‌های کوهستان: کلار، رویان، نمار، کجویه، ویمه، شلنبه، شارام، لارجان، امیدوارکوه، پریم و هزارجریب (اسماعیلی، 1387: ص 37). همانطورکه مشاهده می‌کنید، ابن اسفندیار میله را جزء شهرهای هامون یا جلگه‌ای طبرستان به حساب می‌آورد.

  1. حمله مغول و گسست تاریخی

حمله مغول به سرزمین حاشیه جنوبی دریای کاسپین گسستی را در تاریخ میله به مانند دیگر شهرهای این سرزمین ایجاد کرد. به نظر می‌رسد که تاریخ دقیق حمله مغول به این شهر در منابعی تاریخی نیامده باشد، اما با توجه به فاصله اندک میان میله و آمل و همچنین با توجه به اینکه تاریخ این شهر کوچک در پیوند با تاریخ شهر بزرگ آمل (مرکز طبرستان) بوده و دروازۀ ورود به آمل به شمار می‌آمده، می‌توان تاریخ حمله مغول به این شهر را همان تاریخ حمله مغول به آمل قرار داد.

هرچند در اوایل قرن هفتم میلادی مغولان به طبرستان حمله کردند و ویرانه‌های شدیدی بر آمل و سایر شهر طبرستان وارد ساختند، اما این حمله سال 794 (هجری قمری) تیمور گورکانی (قومی از شاخه مغول) است که آمل را از مرکزیت انداخت. در این حمله است که قتل و غارت عظیم بر این شهر تحمیل و آمل تبدیل به ویرانه‌ای شد که در نتیجه، از این زمان به بعد، ساری به مرکز طبرستان (از این زمان نام طبرستان نیز از رواج می‌افتد و نام مازندران جایگزین آن می‌گردد) مبدل می‌شود. چنین سرنوشتی برای آمل را به همین نسبت برای میله می‌توان قابل تصور بود، چراکه از این زمان است که مورخان بزرگ این سرزمین از میله به عنوان قریه یا روستا یاد می‌کنند.

در اینجا بر ماجرای شورش حسن بن قاسم بر علیه حکومت ناصر کبیر (حادثه سال 301 هجری قمری) که در ارتباط با شهر میله است، تمرکز می‌کنیم. دو دسته از مورخان روایتگر این حادثه مدنظر قرار می‌گیرند: دسته نخست آن‌هایی هستند که پیش از حمله مغول آثار خود را به نگارش در آورده‌اند. غالب این آثار در ماجرای شورش حسن بن قاسم، از میله به عنوان شهر یاد می‌کنند. دسته دوم، آن‌هایی هستند که پس حمله مغول و ویرانگری‌های آن‌ها به نگارش آثار خود اقدام کرده‌اند. این مورخان غالباً در بحث ماجرای شورش حسن بن قاسم از میله به عنوان قریه یاد می‌کنند که حاکی از آن است که میله از این برهه از تاریخ، رونق و آبادانی گذشته خود را از دست داده است.

کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران اثر مورخ نامی آمل، ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخی محلی و مشتمل بر ذکر تاریخ مازندران، از ابتدای به وجود آمدن آن، حاکم و سلاطین و تصحیح انساب ملوک و سادات آن دیار است که در اواخر قرن نهم هجری قمری در رشت به نگارش در آمده است. وی در این کتاب در ماجرای حکومت ناصر کبیر و شورش حسن بن قاسم بر وی، از میله به عنوان ”قریه“ یاد می‌کند (مرعشی، 1361: ص 147).

همچنین شیخعلی گیلانی که از نویسندگان عصر صفوی است و به سال ۱۰۴۴ هجری قمری، کتاب ارزشمند تاریخ مازندران را نوشت، در شرح ماجرای شورش حسن بن قاسم، از لفظ ”قریه“ پیش از اسم میله استفاده می‌کند (گیلانی، 1352: ص 69).

این داستان برای غیاث‌الدین خواندمیر معروف به خواندمیر تاریخ‌نگار شهیر ایرانی (متولد هرات) در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم نیز صدق می‌کند که در کتاب تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، در شرح همین ماجرا از عبارت ”قریه میله“ یاد می‌کند (خواندمیر، 1380: ص 412).

اما نکته مهم آن است که با بررسی منابع تاریخی ملاحظه می‌کنیم که مرعشی، گیلانی و خواندمیر از نخستین مورخانی هستند که از لفظ ”قریه“ در ابتدای کلمه میله استفاده می‌کنند. در منابع دیگر پیشین راجع ماجرای حکومت ناصر کبیر از لفظ میله یا شهر میله یاد می‌کردند، اما ملاحظه مورخان بعد از حمله مغول، یعنی قرن نهم به بعد، اینگونه القاء می‌کند که میله در این زمان به یک قریه یا روستا تبدیل شده است. چنین دیدگاهی را می‌توان با حمله مغولان در قرن هفتم و به خصوص قرن هشتم و نابودی آمل مرتبط دانست. همچنین باتوجه به اینکه اثر مرعشی بیشتر اقتباسی از کار اولیاء‌الله و ابن‌اسفندیار است، می‌توان گفت به دلیل از رواج افتادن میله در عصر وی و تبدیل شدن آن به روستا، به ناچار برای کمک به خواننده از لفظ ”قریه“ در ابتدای میله برای شرح ماجرای شورش حسن بن قاسم استفاده می‌کند.

این نکته را باید در نظر داشت که هر سه این مورخان (مرعشی، ابن‌اسفندیار و اولیاءالله) اهل آمل بودند. ابن‌اسفندیار (یعنی در آغاز قرن هفتم) همین ماجرا را شرح می‌دهد، اما تنها لفظ ”میله“ را به کار می‌برد (ابن‌اسفندیار، ج 1، 1320: ص 296). چنین کاربردی از سوی ابن‌اسفندیار به این معناست که میله در واقع هنوز شهر بوده است. چنانچه این لفظ در زمان وی کلمه‌ای ناآشنا، نامأنوس یا روستا می‌بود، قاعدتاً وی می‌بایستی از لفظ روستا به عنوان تکمیل‌کننده معنای آن بهره می‌برد. عین عبارت کتاب ابن‌اسفندیار را در اینجا آورده‌ایم:

«…حسن قاسم تنها برنشست که جمله مردم او را باز گذاشته بناصر پیوسته بودند، و تا بمیله برفت، مردم خبر یافتند بدنبال بشدند و او را گرفتند…» (ابن‌اسفندیار، ج 1، 1320: ص 296)

ابن‌اسفندیار در جایی دیگر از کتاب از لفظ ”منطقه میله“ یاد می‌کند (ابن‌اسفندیار، ج 2، 1320: ص 169). حدقل در سه یا چهار کاربرد وی (ص 94، 296، 315 و 470 ) لفظ ”روستا یا قریه“ برای میله اصلاً به کار نمی‌رود. این در حالی است که ابن‌اسفندیار حداقل 40 دفعه در کتاب خود از واژه روستا برای مکان‌های دیگر استفاده کرده است.

محمدبن حسن اولیاءالله دیگر مورخ آملی در کتاب تاریخ رویان نیز تنها از لفظ ”میله“ یاد می‌کند. ذکر این نکته لازم است که تاریخ رویان کتابی است که تألیف آن به سال 764 هجری قمری (قرن هشتم) بر می‌گردد (یعنی پیش از حمله ویرانگر تیمور) و بعد از تاریخ طبرستان ابن‌اسفندیار مهم‌ترین کتاب تاریخ این سرزمین به شمار می‌آید. اولیاءالله در ضمن حادثه عصیان حسن بن قاسم بر علیه زعیم خود، ناصر کبیر به میله بدون افزودن واژه اضافه‌ای اشاره می‌کند. وی می‌آورد که «حسن بن قاسم برنشست و تا ”میله“ برفت» (اولیاءالله، 1348: ص 109).

نیستانی هم که پژوهشی بر کتاب التدوین فی احوال جبال شروین تألیف محمد حسن خان اعتمادالسلطنه نوشته است، از اصطلاح «شهر قدیمی میله» سخن به میان می‌آورد و فاصله آن را تا روستای ابوالحسن‌کلا (واقع در بخش مرکزی بابل) سه فرسخ ذکر می‌کند (نیستانی، 1373، ص 383). رابینو هم با مطالعه آثار افرادی چون اصطخری و مقدسی، میله را از شهر عمده طبرستان در قمست جلگه‌ای یا دشت در نظر می‌گیرد (رابینو، 1383: ص 11).

ابوالفتح حکیمیان در کتاب علویان طبرستان با جمع‌آوری مجموعه نظرات درباره میله اینگونه اشاره می‌کند که طبرستان دارای چهارده ناحیه بود که یکی از آن‌ها میله نام دارد و میله در شمار طبرستان است. از آمل تا میله دو فرسنگ و از آنجا تا برجی یک مرحله است و شهرستان‌هایی که نام می‌بریم در ولایت طبرستان واقع است، آمل و ناتل و میله …میله شهرکی خردست و از آن نیشکر بسیار برخیزد (حکیمیان، 1368: ص 228). از تلفیق  اطلاعات پراکنده مؤلفان جغرافیا دربارۀ طبرستان این نتیجه حاصل می‌گردد که طبرستان ناحیه‌ای مرکب از کوه و دشت و دریا بوده است که تا قرن چهارم هجری قمری شامل آبادی‌های زیر بوده است: آمل، ناتل، سالوس، کلار، رویان، میله، الهم، ساری، برجی، مهروان، لمراسک، مامطیر و تمیشه (حکیمیان، 1368: ص 36-37).

در نهایت، باید گفت که میله، دست‌کم تا زمان حمله‌های ویرانگر مغول، از شهرهای کوچک و آباد طبرستان به شمار می‌آمده است، اما از مستندات ثبت شده پس از حمله مغول این نتیجه بر می‌آید که این شهر از این زمان به بعد از رونق افتاده و به روستایی در حومه آمل مبدل گشته است.

  1. معمای فقدان وجود آثار تاریخی

نکته جالب توجه در مورد میله معاصر، این است که هرچند این شهر تاریخی با نام روستای میله دشت‌سر همچنان پابرجا است، اما معماری کنونی روستای میله دشت‌سر، نشانی از این قدمت طولانی اشاره شده را ندارد و هیچ اثر باستانی یا ابنیه تاریخی در آن تاکنون مشاهده نشده است. گویا اینکه نشانی از تاریخ کهن خود ندارد. این معمایی بس عجیب است. شاید باید این گناه را به گردن شرایط جغرافیایی مرطوب و حاصلخیز حاشیه دریای کاسپین انداخت. اما این اتهام با اشکال همراه است، چراکه امروزه کشورهای اروپایی و دیگر مناطق حاشیه‌های دریای کاسپین را می‌بینیم که به رغم داشتن شرایط آب‌و هوایی به مانند میله، آثار تاریخی خود را دارند و به حفظ آن همت می‌گمارند.

استدلال دیگر می‌تواند این دیدگاه باشد که میله تاریخی در دل خاک مدفون است. به هرحال، اجرای طرح‌های کشاورزی یکپارچه‌سازی اراضی که با برداشت‌ها و جابه‌جایی‌های عظیم خاک اطراف روستا همراه بود، این استدلال را هم تضعیف می‌کند. چراکه براساس آن هم نشانه‌ای یافت نشد (البته خود روستا و قسمت‌های شمالی آن و حاشیه‌ای رودخانۀ کاری که در بین اهالی با نام ”آقادِله“ ”شهرِکَش“ و ”بُنگاه“ شناخته می‌شود، و قسمت حاشیه‌ای رودخانه گرمارود در قسمت جنوبی روستا که اهالی با نام ”موسی‌آباد“ آن را می‌شناسند و قسمتی دیگر تحت عنوان ”پایین میله“ – که به ظن نویسنده مهم‌ترین مکان به منظور کنکاش برای یافتن شهر تاریخی میله می‌تواند باشد- هنوز دست نخورده باقی مانده است). شاید هم باید عاملان انسانی را مقصر بدانیم که در قرون اخیر در آن ساکن بودند، اما برای حفظ آن همت نکرده‌اند. بنابراین اینکه چرا تا به حال نشانی از کهن شهر میله در ساختمان کنونی روستا مشاهده نشده، معمایی است که حل آن تلاش کارشناسان تاریخی و باستان‌شناسی را می‌طلبد و از حوزه تخصص نویسنده این مختصر خارج است.

 

نتیجه‌گیری:

دغدغه مطالعه حاضر، کنکاش در تاریخ شهری از یاد رفته از خاطره‌ها بود. میله را هم اکنون ساکنان آن با تاریخی کهن معرفی می‌کنند و در این باور خود با صراحت تمام سخن می‌رانند. اما در مستندات تاریخی و جغرافیایی چند قرن اخیر، نامی از این شهر نیامده است و معمولاً از آن به عنوان روستا یاد می‌کنند. پژوهش حاضر با رجوع به منابع تاریخی و جغرافیایی، تلاش می‌کرد که این استدلال را تقویت کند که میله کنونی، شهری کوچک، آباد و البته استراتژیک در تاریخ طبرستان بزرگ به شمار می‌آمده است. برای این منظور، منابع تاریخی و جغرافیایی به دو دسته تقسیم شدند. نخست، آثاری که پیش از حمله مغول نگاشته شده‌اند و از میله به عنوان یکی از چند شهر مازندران و در مسیر ارتباطی گرگان – آمل یاد می‌کنند. دوم، آثاری که پس از حمله مغول و ویرانگری‌های تیمور به نگارش درآمده‌اند و از میله به عنوان روستا یاد می‌کنند. در نهایت باید گفت که میله بر اساس منابع مکتوب تاریخی و جغرافیایی، یکی از شهرهای قرون اولیه اسلامی در طبرستان بوده است، هرچند هنوز امروزه، ابنیه یا اثر تاریخی مهمی برای اثبات این مدعا در آن پیدا نشده است.

 

منابع و مأخذ:

  1. ابن‌حوقل، ابوالقاسم محمد (1345)،صور الارض، ترجمه جعفر شعار، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
  2. ابن اسفنديار، بهاءالدین محمدبن حسن (1320)،تاريخ طبرستان (جلد 1 و 2)، به تصحیح عباس اقبال آشتیانی به اهتمام محمد رمضانی، تهران: کلاله خاور.
  3. ابن رسته، احمد بن عمر (بی‌تا)، الاعلاق النفسیه و یلیه کتاب البدان، بیروت: الدار صادر.
  4. اسماعیلی، یوسف (1387)، سیری در تاریخ تشیع مازندران، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
  5. اصطخری، ابراهیم بین‌محمد (بی‌تا)، المسالک و الممالک، بیروت: الدار صادر.
  6. اولیاءالله، محمد بن حسن (1348)، تاریخ رویان، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
  7. حکیمیان، ابوالفتح (1368)، علویان طبرستان، تهران: نشر الهام.
  8. حدود العالم (1362)، حدود العالم من المشرق الی المغرب، تصحیح منوچهر ستوده، تهران: انتشارات طهوری.
  9. خواندمیر، غیاث‌الدین (1380)، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، تهران: نشر خیام.
  10. رابینو، یاسنت لویی (1383)، سفرنامه مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  11. گیلانی، شیخعلی (1352)، تاریخ مازندران، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
  12. ”مختصات جغرافیایی روستای میله دشت‌سر“، در http://mygeoposition.com/?q=36.4189405,52.4389672
  13. مرعشی، ظهیرالدین بن نصیرالدین (1361)، تاریخ طبرستان و رویان و مازندارن، تهران: موسسه مطبوعاتی شرق.
  14. مرکز آمار ایران (1390)، ”تعداد جمعیت خانوار تا سطح آبادی براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390“، مشاهده شده در تاریخ 21/9/1393 بر روی اینترنت در: http://www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=1828.
  15. مقدسی، محمدبن احمد شمس‌الدین (1361)، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علی نقی منزوی، تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان.
  16. نیستانی، جواد (1373)، «در استیلای آل باوند، نوبت دوم» در التدوین فی احوال جبال شروین، تالیف محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، تحقیق مصطفی احمدزاده، تهران: فکر روز.

[1]. دکتری روابط بین‌الملل از دانشگاه شهید بهشتی (Vahid_ghorbani@hotmail.com).

این مقاله نخستین بار در همایش تاریخ محلی مازندران در تاریخ 7/12/1393 ارائه و در کتاب مجموعه مقالات این همایش منتشر شده است.

[2] . ظاهراً برخی روایت‌های سینه‌به‌سینه اهالی حاکی از آن است که وجه تسمیه نام میله به عصر مازیار باز می‌گردد و براساس آن گفته می‌شود که پایگاه مازیار در این روستا برقرار بوده و در آن از میلۀ بزرگی برای اخطار و علامت‌دادن به سایر نواحی استفاده می‌کردند. اما این بیان بیشتر از اینکه مستند بر منابع اصیل تاریخی باشد، نوعی تعصب غیرواقع‌بینانه را القاء می‌کند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت می‌توان آن را نوعی استدلال ملهم از منبع تاریخی شفاعی دانست که دهان به دهان گشته است. نگارنده حداقل بیست منبع تاریخی مرتبط با تاریخ طبرستان را مورد مطالعه قرار داده، اما حتی اشاره کوچکی در مورد برپا بودن پایگاه مازیار در میله نیافته است.

دسته بندی:

تاریخ آمل

برچسب ها:

اشتراک گذاری:

   دیدگاه مخاطبین

دیدگاهشما لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آمل زیبا

آمل زیبا یک پایگاه خبری - تحلیلی مرتبط با شهرستان آمل است که به بررسی آخرین اخبار و اتفاقات شهرستان آمل می‌پردازد.

دسته‌بندی سایت
  • اخبار آمل
  • تاریخ آمل
  • گردشگری آمل
  • افتخارات آمل
آخرین اخبار
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • حوادث
  • ورزشی
  • فرهنگی
دسترسی سریع
  • درباره ما
  • ارتباط با ما
  • صدای شهروند
مجوزهای ما

پایگاه خبری - تحلیلی آمل زیبا

آمل زیبا یک پایگاه خبری - تحلیلی مرتبط با شهرستان آمل است که به بررسی آخرین اخبار و اتفاقات شهرستان آمل می‌پردازد.

دسته‌بندی

  • اخبار آمل
  • تاریخ آمل
  • گردشگری آمل
  • افتخارات آمل

آخرین اخبار

  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • حوادث
  • ورزشی
  • فرهنگی

دسترسی سریع

  • درباره ما
  • ارتباط با ما
  • صدای شهروند

عضویت در خبرنامه

آمل زیبا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام
تلگرام

تمامی حقوق این وبسایت متعلق به آمل زیبا میباشد.

طراحی شده با ❤️ توسط سید احمدرضا شکوهیان